تعاریف مدیریتی
تعریف بازاریابی (انجمن بازاریابی آمریکا – ۲۰۰۴)
بازاریابی فرایند برنامه ریزی و اجرای فعالیتهای مربوط به شکلگیری، قیمت گذاری، ترویج و توزیع ایدهها، کالاها و خدمات است؛
به شکلی که در تبادلات انجام شده، اهداف فردی و سازمانی تأمین شوند. شاید بتوان گفت کلمهی کلیدی تعریف در سال ۲۰۰۴، ایده است. البته به جای واژهی تولید هم از اصطلاح شکل گیری (Conception) استفاده شده و قیمت گذاری هم در تعریف جای خود را پیدا کرده است. باز هم تشخیص این نکته دشوار نیست که توسعه دنیای دیجیتال، باعث شد که در کنار واژههای کالا و خدمت، واژهی ایده هم به فضای مارکتینگ راه پیدا کند.
تعریف بازاریابی (انجمن بازاریابی آمریکا – ۲۰۱۳)
تعریف زیر، جدیدترین تعریف بازاریابی است که در سال ۲۰۰۷ ارائه شد و ۲۰۱۳ هم پس از بازنگری و بررسی مجدد، همچنان مورد اتفاق نظر بود.
تعریف بازاریابی کاتلر
اگر حوصلهی جزئیات تعریفهای آکادمیک را نداشته باشید، میتوانید تعریف کاتلر از بازاریابی را بخوانید و به خاطر بسپارید. تعریفی ساده و زیبا که میتوان آن را کمی عملیاتیتر هم دانست. فیلیپ کاتلر که کتاب مدیریت بازاریابی او، یک منبع و مرجع معتبر جهانی برای آموزش بازاریابی است، بازاریابی را به صورت زیر تعریف میکند: بازاریابی، دانش و هنر کشف، خلق و ارائهی ارزش، با هدف تأمین نیازهای یک بازار هدف، همزمان با کسب سود است. بازاریابی، نیازها و خواستههای تأمین نشده را تشخیص میدهد؛ بازارِ آنها را تعریف کرده، حجم این بازار را اندازه گیری و سود بالقوهاش را برآورد میکند. مشخص میکند که کدام بخش از بازار را میتواند بهتر تأمین کند؛ و سپس محصولات و خدمات مناسب را طراحی و ترویج میکند.
جایگاه برندسازی و تبلیغات، در تعریف بازاریابی کجاست؟
برای کسانی که علاقه و تعصب ویژه روی برندسازی و تبلیغات دارند، ممکن است این سوال پیش بیاید که چرا در تعریف بازاریابی، اشارهای به این دو حوزهی مهم نشده است. در پاسخ باید گفت: در اینکه برندسازی و تبلیغات، زیرمجموعهی مدیریت بازاریابی است، تردیدی نیست. اما این دو مفهوم زیر عنوان Communicating (ارتباط و ارسال پیام) جا گرفتهاند. به عبارت دیگر، تبلیغات و برندسازی، از جنس برقراری ارتباط با مشتری (یا بازار هدف) و ارسال پیام دربارهی ویژگیهای کسب و کار، محصولات آن و نیز پیشنهادهای ارزشمند برای مشتری است.
آیا فروش زیرمجموعه مارکتینگ محسوب میشود؟
گاهی اوقات، اصطلاح بازاریابی (یا مارکتینگ) چنان به شکل عمومی مورد اشاره قرار میگیرد که فروش را هم شامل میشود. اما اگر بخواهیم دقیق باشیم، بهتر است فروش (Selling) را جدای از بازاریابی (Marketing) در نظر بگیریم. در کتابهای بازاریابی هم، معمولاً اگر اشارهی مختصری به فروش میشود، بیشتر بحثِ سیستم فروش است و نه فروشندگی. کاتلر هم در کتاب بازاریابی خود با حجم بیش از هشتصد صفحه، بحث فروش را صرفاً به عنوان یک موضوع فرعی در انتهای فصل Communication مطرح کرده و اگر اشارات او به سیستم فروش را جدا کنیم، اشارههای بسیار محدودی به بحث فروش شخصی و آموزش فروش در کتاب او باقی میماند. بنابراین به نظر میرسد بهتر است فروش و فروشندگی را بیشتر زیرمجموعهی مذاکره فرض کنیم تا مدیریت بازاریابی.
شتابدهنده استارتآپ و شرکتهای نوپا
Startup Accelerator
مجموعه یا سازمانی که در مراحل اولیه فعالیت یک کسب و کار نوپا به آن کمک میکند را گویند. از قبیل آموزشهایی در رابطه با حوزه کسب و کار آن استارت آپ و شرکت نوپا.
تعاریفی از کارآفرینی:
کارآفرینی تعقیب فرصت هاست،فرصت هایی که بیشتر از منابع حال حاضر سازمان هستند.
کسی که کسب و کاری را سامان می دهد و ریسک این کار را می پذیرد،تا از این ریسک پذیری سودی بدست آورد.
برخی صفات مشترک در میان کارآفرینان ایجاد اشتغال،خلق ثروت،ارزش آفرینی،ریسک پذیری بالا،پیش بینی آینده،ساختن آینده،پیشتاز بودن،خلاقیت
کارآفرینی و نوآوری دو اصل جدایی ناپذیر از یکدیگر هستند.
استارت آپ موفق:
یک ایده پرداز خلاق + سرمایه گذار + شتاب دهنده
کارآفرین ;کسی که در کسب و کار خود از ایده بهره مند می شود و می تواند ایده جدید را به شکلی سودمند اجرا کند.
تعریف استارت آپ در مرکز کسب و کارهای کوچک آمریکا
(USSBA)
کسب و کارهایی که معمولا در حوزه تکنولوژی فعالیت خود را شروع کرده و پتانسیل رشد بسیار بالایی دارند.
در دیکشنری وبستر در تعریف استارت آپ به کسب و کار جدید می رسیم.
A New Business
استارت آپ یا شرکت نوپا
Startup
Start-up
درمقابل تعاریف بسیاری از دوستان باید قبل از هر نکته ای به این مورد اشاره کرد که استارت آپ لزوما نباید در حوزه فن آوری های نوین باشد و در کل به هر نوع فعالیت اقتصادی نوپا در حوزه کسب و کار استارت آپ می گویند،که دارای پیشرفت خوبی از لحاظ مالی هستند.
این مقاله توسط تیم تحقیقاتی لابراتوار آرایشی و بهداشتی مانیا گردآوری و تنظیم شده است. منبع